شیرین تر از عسل

به مدد الهی نهایت سعی ما در این وبلاگ این است که کام دل و جان شما را با مطالبی شیربن تر از عسل شیرین کنیم.

شیرین تر از عسل

به مدد الهی نهایت سعی ما در این وبلاگ این است که کام دل و جان شما را با مطالبی شیربن تر از عسل شیرین کنیم.

طبقه بندی موضوعی

علم غیب اهل البیت ع

علم غیب اهل البیت ع سند فقهی نیست و فقه که افعال و تکلیف مکلفین را بیان میکند،مستند به ظواهر آیات و روایات وعقل میباشد نه به علم غیب و لذا اگر امامی به موضوعی علم غیب داشت ،این علم غیب او را مکلف نمیکند که به متعلق علم غیبش عمل کند و چه بسا که نباید هم بکند چرا که او مامور به ظاهر است و باید با مردم مثل آنها و به طور عادی رفتار نماید وگرنه آبرویی برای کسی نمی ماند، چرا که آنها اعمال و نیات مارا می دانند و اگر قرار باشد بگویند که دیگر اختیاری برای بشر نمیماند،لذاست که امامان ما با وجود علم به شهادت،به مصاف آن رفته اند،چرا که آنها مامور به ظاهرهستند،یعنی مامورند و وظیفه دارند وبر آنها واجب است که طبق واجب عمل کنند و طبق علم غیب عمل ننمایند مگر الهام و اذن و دستور الهی در میان باشد،مثل پیامبر ص که فرمودند من در محکمه با اینکه میدانم حق با چه کسی است و باطل کیست،لکن انما، (یعنی فقط و فقط) اقضی بینکم بالبینات و الایمان،ولذا اگر طبق بینه و قسم به نفع کسی شهادت کردم،یعنی بر طبق مستندات ارائه شده از شما،و حق به ناحق رسید،او در ظاهر گرچه برنده شده است ولی نمیتواند حق دیگری را ببرد و بگوید که من از دست خود پیامبرص گرفته ام، چرا که این آتشی است که او دارد میبرد.ویا مثل انجایی که یکی از صحابه و افسران ایشان شهید شدند که مردم سوال کردند که یا رسول الله آیا ما به شما تسلیت بگوییم یا تبریک؟تبریک برای شهادت و تسلیت برای از دست دادان چنین یاورانی؟ که پیامبر ص فرمودند:به من تسلیت بگویید چرا که او بدهی داشت و ذمه اش مشغول بود، و من می دانستم لکن من که نمیتوانم بگویم و ابروی دیگران را ببرم و...ویا مثل نامه حضرت علی ع به ابن منذر،که حضرت نوشتند من خیال می کردم که شما مثل پدرتان که آدم خوبی بود خوب هستید و لذا شما را به کارگزاری منصوب کردم لکن شما چنان نبوده اید که این را حضرت از قبل هم میداند ولی او باید بر طبق ظاهر و ادله ظاهری که مردم هم میتوانند آن را اقامه کنند و یا بپذیرند،رفتار نموده و حکم کنندویا مثل علم امام حسین و سایر ائمه به شهادت خودشان،که وقتی حل شد که علم غیب سند فقهی نیست،همه این سوالات حل میشوند.

برگرفته از مباحث حضرت علامه جوادی آملی(حفظه الله)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ تیر ۹۹ ، ۱۸:۱۱
محمد گروسی

وقتی آرمان ها تغییر کند و خودنمایی ارزش شود و نفس بشر به جای خدای خالق، حاکم شود و شخص تبدیل به « من اتخذ الهه هواه» گردد، قطعا دختری که قرار بود مظهر خالقیت خداوند باشد و هزار هزار توصیه آیات و روایات در مورد حفظ حقوق و ارزش و کرامت او نازل شده است، برای درآوردن ثمن بخسی که هزینه آرایشش را تأمین کند، خود را در مقابل هر مرد هوس باز و خائنی ظاهر می کند و حاضر می شود اتاق او را تی هم بکشد...

 

بخشی از صحبت های حضرت علامه جوادی آملی را در درس خارج تفسیر سوره مبارکه یس مطالعه می کنیم:

سیاری از دخترها و خواهران ما در نظام کنونی نمی‌دانند که عظمت زن در مادر شدن است که او بتواند فرزند تربیت کند، دانشمند تربیت کند، عالِم و دانشمند شود، برای اینکه فرزندانِ دانشمند تربیت کنند.

🔸وگرنه کارمند شدن و وارد جامعه شدن و اینها، این کاری است که از هر مردی ساخته است.

🔸آن کاری که از زن ساخته است، از عظمت زن، از اینکه او باید مظهر خالقیّت ذات اقدس الهی باشد آن کار اساسی زن‌هاست ... که امیدواریم ـ ان‌شاءالله ـ برای نسل آینده و اینکه این خواهران ما، دختران ما، زن‌های جامعه بدانند عظمت زن در مادر شدن است.

🔸این نقص نیست که بگویند ما برای کهنه شستن نیامدیم! خیر، کهنه شستن ممکن است کسی کارگر بگیرد، اما مادر شدن عظمت است.

🔸در خود روایات هم دارد ملاحظه فرمودید کسی آمده گفت من فلان گناهی کردم می‌خواهم پاک شوم، حضرت فرمود مادر داری که مثلاً به مادر احسان کنی تا آن لغزش‌هایت بخشوده شود؟

🔸عرض کرد نه، به رحمت ایزدی رفت؛ گفت خاله داری؟ عرض کرد بله؛ گفت به خاله‌ات هم اگر احترام کنی کارِ مادر است.

🔸این عظمت مادر، این مقام شامخ مادری، این صبغه ملکوتی است.

🔸فرمود نکاح سنّت ماست، اگر کسی این کار را بکند نصف دینش را حفظ کرده؛ می‌بینید تفاوت ره از کجاست تا کجا!؛ این نکاح را با چشم فرشته‌ها دارد می‌بیند نه نکاح را به عنوان اجتماع مذکر و مؤنث.

🔸این نظام اسلامی آمده زن‌ها را آزاد کرده؛ آزادی این است که تحصیل آزاد است، کمالات آزاد است؛ اما تحصیل برای اینکه مادرِ خوب شود و بتواند فرزندانِ دانشمند تربیت کند.

🔸این نقص نیست و جامعه به لطف الهی باید طوری باشد که این کشور از هر نظر آماده باشد برای ظهور مبارک حضرت و این نظام را حفظ کند از هر خطری و ـ ان‌شاءالله ـ سالماً تحویل وجود مبارک حضرت بدهد داشتن فرزندان و جوانان با ایمان است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۹۹ ، ۱۱:۲۱
محمد گروسی

آیا پدر مطلقا بر مال و جان فرزند خود مالکیت دارد؟!

 

به دنبال قضیه قتل دختری که چندی پیش توسط پدرش اتفاق افتاد، اخیراً مطلبی پیرامون «حکم عدم قصاص پدر در صورت قتل فرزندش»، از سوی معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری در رسانه‌ها منتشر شده است که باید عرض کنیم؛

این مطلب کاملاً غیر صحیح است و تعجب این است که چرا یک مسئول رسمی در نظام جمهوری اسلامی نسبت غیر صحیح به فقه و فقها می‌دهد. البته نظایری هم از افراد دیگر از اول انقلاب تا حالا داشته‌ایم و متأسفانه این مشکل هنوز هم وجود دارد، مسئولیت‌هایی را به افراد می‌دهند و این افراد اظهارنظرهایی می‌کنند که صلاحیت آن را ندارند. تعبیری که از ایشان در رسانه‌ها پخش شده خیلی ناراحت‌کننده بود.

این تعبیر که «برخی از فقها قائل به مالکیت پدر بر فرزند هستند، در نتیجه پدر می‌تواند هر کاری که بخواهد با فرزند انجام دهد، با مال فرزندش معامله کند و حتی اگر به قتلش هم برساند مانعی ندارد»، بعد هم می‌گوید «این یک برداشت فقهی است که برخی از فقها قائل‌اند اما ریشه قرآنی ندارد».

هر دو مطلب ایشان کاملاً ناصحیح است و غیر مطابق با میزان صحیح فقهی و اجتهادی است، چراکه اولاً:

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۹۹ ، ۲۰:۱۷
محمد گروسی

نفوذ فرهنگی
«ﻧﻔﻮذ»[1] در لغت به ﻣﻌنای فرورفتن در چیزی، تأثیر گذاشتن بر کسی و راه یافتن پنهانی درجایی یا گروهی معنا شده است[2]؛ و در اصطلاح، عبارت از اعمالی است که مستقیم یا غیرمستقیم باعث تغییر در رفتار یا نظرات دیگران می‌شود[3] و گاه به اﻋمال ﻗﺪرت اجتماﻋﯽ اﻓﺮاد یا گروها، برای تغییر نگرش‌ها و رﻓتار دیگران تعریف می‌شود[4]. ﻧﻔﻮذ فرهنگی را ﻧﯿﺰ به توان اﻓﺮاد برای تﺤت تأثﯿﺮ ﻗﺮار دادن دیگران[5] و توانایی شکل‌دهی ترجیحات آنان تعریف کرده‌اند.[6]
رهبری می‌فرمایند: «نفوذ فرهنگی» عبارت است از تغییر باورها، تغییر آرمان‌ها، تغییر نگاه‌ها، تغییر سبک زندگی؛ کاری کنند که این شخصی که مورد نفوذ قرارگرفته است، تحت تأثیر نفوذ قرارگرفته، همان چیزی را فکر کند که آن آمریکایی فکر می‌کند؛ یعنی کاری کنند که شما همان جوری نگاه کنی به مسئله که یک آمریکایی نگاه می‌کند[7].

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۹ ، ۰۰:۳۷
محمد گروسی

مسأله امامت در شیعه:

مسأله امامت در مکتب شیعه کلامی است نه فقهی زیرا مسأله‏ای که موضوع آن صفت یا فعل خداست کلامی است و مسأله‏ای که موضوع آن فعل مکلف است فقهی. در مذهب شیعه نصب امام و تعیین آن فعل خداوند است. لذا کلامی و از اصول در مقابل فروع به شمار می‏رود.هرچند پذیرش آن بر مردم واجب است و از این منظر فقهی است چنانچه خواهد آمد

غرض آنکه :

1. آنچه به ذات اقدس الهی، صفات و افعال او مربوط می‏شود (اصول دین یا مذهب).

2. اموری که به اعمال و تکالیف انسان باز می‏گردد (فروع دین).

 

امامت از مسائل کلامی و اصول دین به شمار می‏آید؛ امّا دیگران آن را از مسائل فقهی و جزو فروع می‏شمارند. آنان لزوم عصمت امام را باور نداشته و او را چونان رهبران عادی می‏دانند که منصب خویش را از انتخاب مردم به دست می‏آورد نه از نصب الهی، از این‏رو آن را از اصول ندانسته و در فقه از امامت گفت‏وگو می‏کنند و اگر در علم کلام از امامت سخن می‏گویند، برای نفی کلامی بودن آن است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۹ ، ۱۹:۱۰
محمد گروسی

قطره ای از اقیانوس صفات حضرت مولا امام علی علیه السلام:

1)ابن ابی الحدید عالِم سنی معتزلی در مقدمه شرح نهج البلاغه اش می گوید: من چه بگویم درباره مردی که حتی دشمنانش به فضائلش معترف شدند واز انکار و کتمان عظمت هایش عاجز ماندند؟!..من چه بگویم درباره شخصیتی که هم دوستانش نام او را مخفی کردند، و هم دشمنانش؟! دوستانش از ترس و خفقان، و دشمنانش از حسادت و با این حال، شخصیت این مرد، شرق و غرب جهان را پر کرده است!

2)به گفته خلیل بن احمد فراهیدی،که از وی سوال شد به چه دلیل علی علیه السلام امام همگان است؟ خلیل پاسخ داد: احتیاج الکل الیه و غناه عن الکل؛ به علت احتیاج همه مردم به آن حضرت و بی نیازی آن بزرگوار از دیگران

3)غیر مولا علی علیه اسلام کیست که بتواند چنین ادعاهایی را کرده و ثابت نماید:«سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی»، «سَلُونِی عَمَّا شِئْتُم»،«سَلُونِی فَإِن‌ عِنْدِی عِلْمَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِین»، «فَاسْأَلُونِی عَمَّا یَکُونُ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ عَمَّا کَانَ عَلَی عَهْدِ کُلِّ نَبِیٍّ بَعَثَهُ اللَّهُ»، «وَ اللَّهِ لَوْ شِئْتُ أَنْ أُخْبِرَ کُلَّ رَجُلٍ مِنْکُمْ بِمَخْرَجِهِ وَ مَوْلِجِهِ وَ جَمِیعِ شَأْنِهِ لَفَعَلْت‌ ُ وَ لَکِنْ أَخَافُ أَنْ تَکْفُرُوا فِیَّ بِ رَسُولِ اللَّهِ»؛
 
4)برای نهج البلاغه او بیش از هشتاد درصد از شروح را اهل سنت نوشتند و مستشرقین و مسیحی ها در فضائل او کتابها نوشتند

5)اوکسی است که در حرف زدن و خطابه میفرماید:ینهدر عنی السیل ،یعنی من اگر بخواهم حرف بزنم سیل راه می اندازم و لا یرقی علی الطیر و در خطابه آن قله ای هستم که هیچ طایری نمیتواند به آنجا برسد از بس که بلند است.6) چند سطری از نامه ای که به ابن منذر که حاکم استخر فارس بود نوشت و او را به دلیل کم کاری و گزارشهای بدی که از او رسیده بود هم توبیخ و هم عزل کرد که در آنجا به او نوشتند که شتر خانه تو در نزد من از تو ارزشمند تر است و بند کفش تو نزد من از تو ارزشمندتر است چرا که تو بیت المال مسلمین را ارث پدر و مادرت می دانی،و فرمودند کسی که بیت المال مسلمین را ارث پدرش میداند مطلقا به هیچ کاری نمیاید هیچ و هیچ.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ خرداد ۹۹ ، ۱۹:۳۲
محمد گروسی