امامت انتصابی است یا اننتخابی؟
مسأله امامت در شیعه:
مسأله امامت در مکتب شیعه کلامی است نه فقهی زیرا مسألهای که موضوع آن صفت یا فعل خداست کلامی است و مسألهای که موضوع آن فعل مکلف است فقهی. در مذهب شیعه نصب امام و تعیین آن فعل خداوند است. لذا کلامی و از اصول در مقابل فروع به شمار میرود.هرچند پذیرش آن بر مردم واجب است و از این منظر فقهی است چنانچه خواهد آمد
غرض آنکه :
1. آنچه به ذات اقدس الهی، صفات و افعال او مربوط میشود (اصول دین یا مذهب).
2. اموری که به اعمال و تکالیف انسان باز میگردد (فروع دین).
امامت از مسائل کلامی و اصول دین به شمار میآید؛ امّا دیگران آن را از مسائل فقهی و جزو فروع میشمارند. آنان لزوم عصمت امام را باور نداشته و او را چونان رهبران عادی میدانند که منصب خویش را از انتخاب مردم به دست میآورد نه از نصب الهی، از اینرو آن را از اصول ندانسته و در فقه از امامت گفتوگو میکنند و اگر در علم کلام از امامت سخن میگویند، برای نفی کلامی بودن آن است.
در اعتقاد راسخ امامیه، اداره امور جامعه از وظایف نازل و ضعیف امام است و برخلاف پندار باطل آنانی که امامت را فقط ریاست، مدیریت و تدبیر جامعه معرفی میکنند، امام شخصیتی ارزشمند است که وجود ناسوتیاش نیازهای والای جامعه بشر را تأمین میکند و وجود ملکوتیاش فرشتگان عالم مثال و ملکوت را راه مینماید و وجود جبروتیاش حاملان عرش و سکان ملأ اعلا را به کمال لایقشان دعوت میکند و هم کارهای برتر و والاتری را بر عهده دارد. کلامی بودن امامت یعنی تعیین امام بر عهده خدا و از افعال اوست، [زیرا] امام نه تنها باید در ایفای وظیفه امامت و اعلام و اِخبار احکام الهی و تشریح و تبیین آن دچار خلاف، غفلت، سهو و نسیان نشود بلکه در اعمال و وظایف فردی نیز گرفتار خلاف نگردد؛ نه گِرد گناه بگردد و نه گَرد معصیت چهره جان او را آلوده کند و بالاتر، نه تنها دستش به گناه دراز نشود و تصمیم آن در دلش نگذرد بلکه اندیشهاش نیز از خطا و اشتباه مصون و محفوظ باشد و این همان مقام والای عصمت است که جزو اسرار نهانی و نهایی انسان کامل و نیز از شرایط نبوت و امامت شمرده میشود. چنین کسی میتواند همه اسرار جهان را به تعلیم الهی بفهمد و امور سعادت بخش بشر را درست ادراک کند و باطن اشیاء و اشخاص را به اذن خدا و بیاشتباه بنگرد.این کار را که از ملکات راسخ انسان کامل است، هیچ کس جز ذات اقدس الهی و آن که خدا بخواهد، تشخیص نمیدهد.
به همین دلیل نصب و تعیین امام تنها بر عهده خدای عالم به غیب است. قرآن کریم نیز در جریان آزمایش خلیل حق، حضرت ابراهیم (علیهالسلام) امامت را عهد خدا خوانده: ﴿لایَنالُ عَهدِی الظّلِمین﴾ [1] و تعیین و نصب امام را به خدا نسبت داده است: ﴿قالَ اِنّی جاعِلُکَ لِلنّاسِ اِماما﴾ «ظلم» هر گونه خلاف را شامل میشود و خدای سبحان ظالم بودن و ارتکاب کوچکترین خلاف را مانع رسیدن عهد ولایت و مقام والای نبوت و امامت به او میداند: ﴿لایَنالُ عَهدِی الظّلِمین﴾، بنابراین عصمت (یعنی مصونیت از خطا و خطیئه) شرط اساسی چنین مقامی است و تشخیص و تعیین معصوم و نصب او در این جایگاه از افعال الهی و اصول دین، در نتیجه جزو مسائل کلامی است.
به زعم دیگران که عصمت را برای امام شرط نمیدانند[2]، چیزی به نام امامت الهی معنی ندارد. آنان عرش امامت الهی را به فرش خلافت بشری تنزل دادند و خلافت را فقط مدیریت مادّی جامعه پنداشتند و از امام و امامت به خلیفه و خلافت تعبیر کردند، در نتیجه او را چونان سایر رهبران عادی پنداشتند که با انتخاب مردم به رسمیت میرسد و بر این باورند که زیر سقف سقیفه بنیساعده هم میتوان او را برگزید و ضرورتی در نصب و تعیین الهی در غدیر و مانند آن نیست
وجود مبارک امام هشتم (ع) وقتی وارد سرزمین مرو و خراسان شد؛ آنروز مسئلة رسمی خراسان، مسئله امامت، رهبری، خلافت و مانند آن بود.
🍀 عدّه ای بر این پندار باطل بودند که رهبر را باید مردم انتخاب بکنند! امامت انتخابی است و سقیفة بنی ساعده هم شاهد آنها بود. عباسیّه بر این پندار بودند، بنی العباس فکرشان این بود که رهبری انتخابی است!
🍀 وجود مبارک امام از آنها سئوال کرد: مسئله رسمی خراسان کنونی چیست؟ عرض کردند: مسئله ولایت و رهبری است که عدّه ای باورشان این است که رهبر را مردم باید انتخاب بکنند.
🍀 آنگاه وجود مبارک امام رضا (ع) طبق نقل مرحوم کُلینی (رض) فرمود: من امامت و رهبری را تشریح کنم تا معلوم بشود که امامت انتخابی نیست.
🍀 آنگاه مطلبی را فرمود که بخشی از آن معارف و مطالب به این مضمون در کافی ضبط شده است؛ اَلإمامُ واحِدُ دَهرِهِ لا یُدانِیهِ اَحَدْ وَ هُوَ بِحِیثتُ النَّجمْ مِنْ یَدِ المُتَناوِلینْ، إینَ العُقُولُ مِنْ هذا؟ إینَ الاِختیارُ مِنْ هذا؟
🍀 فرمود: امام آن انسان کاملی است که در عصر خود، در روی زمین دوّمی ندارد. او مثل اعلای لیسَ کَمِثلِهِ شِیء است، او مظهر لیسَ کَمِثلِهِ شِیء است. مگر مظهر لیسَ کَمِثلِهِ شِیء همتا دارد؟ وقتی همتا نداشت، در دسترس فکر دیگری نیست که دیگری او را بشناسد!
🍀 از باب تشبیه معقول به محسوس چنین فرمود: همانطوری که ستارههای آسمان در دسترس بشر عادی نیست، اوج مقام امامت و رهبری هم در دست بشر عادی نیست. همانطوری که با دست نمی شود ستارة آسمان را گرفت، با فکر بشر عادی هم نمی شود خلیفة الله را و امام معصوم را شناخت!
🍀 إینَ العُقُولُ مِنْ هذا؟ إینَ الاِختیارُ مِنْ هذا؟ کجا عقل مردم می تواند امام را بشناسد، تا او را در سقیفه اختیار بکند، انتخاب بکند! امام را جز امام آفرین احدی نمی شناسد؛ او میشناسد، او میپروراند، او نصب میکند و مانند آن. إینَ العُقُولُ مِنْ هذا و إینَ الاِختیارُ مِنْ هذا؟
[1] ـ سوره بقره،آیه 124 [2] ـ کشف المراد، ص390)
برگرفته از مباحث حضرت آیت الله جوادی آملی