صفات امام علی علیه السلام
قطره ای از اقیانوس صفات حضرت مولا امام علی علیه السلام:
1)ابن ابی الحدید عالِم سنی معتزلی در مقدمه شرح نهج البلاغه اش می گوید: من چه بگویم درباره مردی که حتی دشمنانش به فضائلش معترف شدند واز انکار و کتمان عظمت هایش عاجز ماندند؟!..من چه بگویم درباره شخصیتی که هم دوستانش نام او را مخفی کردند، و هم دشمنانش؟! دوستانش از ترس و خفقان، و دشمنانش از حسادت و با این حال، شخصیت این مرد، شرق و غرب جهان را پر کرده است!
2)به گفته خلیل بن احمد فراهیدی،که از وی سوال شد به چه دلیل علی علیه السلام امام همگان است؟ خلیل پاسخ داد: احتیاج الکل الیه و غناه عن الکل؛ به علت احتیاج همه مردم به آن حضرت و بی نیازی آن بزرگوار از دیگران
3)غیر مولا علی علیه اسلام کیست که بتواند چنین ادعاهایی را کرده و ثابت نماید:«سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی»، «سَلُونِی عَمَّا شِئْتُم»،«سَلُونِی فَإِن عِنْدِی عِلْمَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِین»، «فَاسْأَلُونِی عَمَّا یَکُونُ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ عَمَّا کَانَ عَلَی عَهْدِ کُلِّ نَبِیٍّ بَعَثَهُ اللَّهُ»، «وَ اللَّهِ لَوْ شِئْتُ أَنْ أُخْبِرَ کُلَّ رَجُلٍ مِنْکُمْ بِمَخْرَجِهِ وَ مَوْلِجِهِ وَ جَمِیعِ شَأْنِهِ لَفَعَلْت ُ وَ لَکِنْ أَخَافُ أَنْ تَکْفُرُوا فِیَّ بِ رَسُولِ اللَّهِ»؛
4)برای نهج البلاغه او بیش از هشتاد درصد از شروح را اهل سنت نوشتند و مستشرقین و مسیحی ها در فضائل او کتابها نوشتند
5)اوکسی است که در حرف زدن و خطابه میفرماید:ینهدر عنی السیل ،یعنی من اگر بخواهم حرف بزنم سیل راه می اندازم و لا یرقی علی الطیر و در خطابه آن قله ای هستم که هیچ طایری نمیتواند به آنجا برسد از بس که بلند است.6) چند سطری از نامه ای که به ابن منذر که حاکم استخر فارس بود نوشت و او را به دلیل کم کاری و گزارشهای بدی که از او رسیده بود هم توبیخ و هم عزل کرد که در آنجا به او نوشتند که شتر خانه تو در نزد من از تو ارزشمند تر است و بند کفش تو نزد من از تو ارزشمندتر است چرا که تو بیت المال مسلمین را ارث پدر و مادرت می دانی،و فرمودند کسی که بیت المال مسلمین را ارث پدرش میداند مطلقا به هیچ کاری نمیاید هیچ و هیچ.
7) فخر رازی، عالم بزرگ اهل سنت درتفسیر کبیرج1ص161،در مسئله جهر و اخفات بسم الله،جهر را برگزیده و یکی از ادّله خود را چنین می نویسد:و عمل علی بن ابیطالب علیه السلام معنا و من اتّخذ علیّاَ اماماً لدینه فقد استمسک بالعروة الوثقی فی دینه و نفسه
8)ابن عربی در فتوحات مکیه :اقرب الناس الی الرسول علی بن ابیطالب علیه السلام امام العالم و سرّالانبیاء اجمعین
9)ابن ابی الحدید گوید:نصّ ابو محمد بن متویه فی کتاب الکفایة علی انّ علیّاَ معصوم وادلة النصوص قد دلّت علی عصمته وانّ ذلک امرُ اختصّ به دون غیره
10)نامه او به عثمان بن حنیف که کارگزار امام علی ع در بصره بود و در یک مهمانی ای شرکت کرده بود که از فقرا خبری نبود و همه مدعوین از ثروتمندان بودند: ما ظننت انک دعیت الی ضیافه عائاها مدعو و غنیها مجفو ... کارگزار علی و مهمانی ای اینگونه؟! حاشا و کلا...
11)خاموش کردن شمع بیت المال در حضور طلعه و زبیر، وقتی که فهمید آنها کار شخصی دارند
12)گرفتن بیت المال از مفت خورها و لو مهریه زنانشان کرده باشند
13)به برادرش عقیل چیزی ندادن و گردنبند را از گردن دخترش باز کردن
14)دستور به برداخت خسارت مِلعقه (ظرفی که سگ در آن ولوق می کند و آب و غذا می خورد) که در درگیری ها شکسته بود (توجه به حق الناس) .
15)توصیه به عدالت با قاتل خود که فرمود ضربة بضربة یعنی یک ضربه زده شما هم یک ضربه بزنید...
16)نامه او به مالک اشتر در نحوه حکومت و برخورد با مردم که همان عهدنامه معروف مالک اشتر است
17)نامه ای مهم دیگری به مردم مصر مبنی بر اینکه حاکم خوب نصف کار است و نصف کارها هم به دست مردم است چرا که حاکم اگر علی هم باشد تا مردم نخواهند و پشت سر رهبری و حاکم قرار نگیرند فرقش را در محراب می شکافند کما اینکه چنین کردند...
16)سوره هل اتی در شان کسی که افطاری خود و بچه هایش را به اسیر مشرک و کافری می دهد که سلاح برداشته و بر جنگ او آمده و اسیر شده چرا که در شهر مسلمان نشین مدینه که اسیر مسلمانی نیست. لکن منطق علی این است که در کشور اسلامی هیچ شکم گرسنه و جگر سوخته ای نباید باشد ولو کافر و مشرک حربی. واز اینجا جریان حقوق بشر واقعی رقم خورد...که در نهایت به خاطر این عمل سوره هل اتی در شأن او و همسر و فرزندانش نازل می شود.
17)امیر مومنان(ع)، هنگام گردش در شهر، پیرمرد نابینایی را دید که از مردم درخواست کمک می کرد. پرسید: «این کیست»؟ گفتند: مرد نصرانی است. امام در پاسخ فرمودند: «شگفتا! از او کار کشیدید، اکنون که پیر و ناتوان شده او را از زندگی بازداشته اید. از بیت المال به او بپردازید تا آبرویش حفظ شود.»
یر مؤمنان (ع) به منزلت نفس حضرت ختمی نبوت است. آیه مباهله با عبارت ﴿وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُم﴾ مؤید آن تنزیل و مصحّح: «إِنَّمَا أَنْتَ مِنِّی وَ أَنَا مِنْک» خواهد بود.
19)ولایت امیر مؤمنان (ع) مایهٴ کمال ایمان و اتمام نعمت الهی است: ﴿الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی﴾.
20)امیر مؤمنان (ع) با خوابیدن در بستر رسول گرامی و نزول ﴿وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ﴾ به کمال ایثار باریافت.
21) امیر مؤمنان (ع) حقمدار بود، چنانکه حق نیز علی (ع) محور بود: «یَدُورُ مَعَهُ حَیْثُمَا دَار»؛ حق فعلی در مدار علی (ع) میگردد، هرچند علی(ع) ز حق بالذات خلق شده است.
22) امیر مؤمنان (ع) قطب خلافت الهی بود: «إِنَّهُ لَیَعْلَمُ أَنَّ مَحَلِّی مِنْهَا مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحَی».
23) امیر مؤمنان (ع) در اثر تنهایی و تقیّه، خلافت غیر خود را امضا کرد: «لَوْ کَانَ لِی بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَمِّی حَمْزَةُ وَ أَخِی جَعْفَرٌ لَمْ أُبَایِعْ کَرْها». و به معاویه نوشت که همچو منی با همچو تویی ابداً با میل و رغبت بیعت نمی کند...
24)در میدان جنگ با مرکب ساده جهاد میکرد و میگفت: «أَنَا لَا أَفِرُّ مِمَّنْ کَرَّ عَلَیَّ وَ لَا أَکِرُّ عَلَی مَنْ فَرَّ مِنِّی» یعنی علی هیچ وقت از جنگ فرار نمی کند و اگر هم کسی فرار کرد او را تعقیب نمی کند.
25)دربِ قلعه خیبر را کند و نیز بت بزرگ هُبَل را از بالای کعبه به تنهایی به زمین انداخت.
26)بیتالمال را هر از چندی جاروب میکرد و در آن نماز شکر اقامه مینمود که حقوق امت را ادا کردم.
27) همانند حضرت ختمی نبوت در فتح مکه بعد از پیروزی در جبهههای حق علیه باطل اعلان عفو عمومی میکرد، مگر در مورد خطر.
28)در جنگ با یاغی اموی و باغی نفاق و طاغی کفر که قبلاً آب را به روی علویان بسته بودند، با سلطه بر آب، اجازه بستن آن را نداد و فرمود: «کَفَی بِالسَّیْف».
29) اصحاب ادب، صحابهٴ فصاحت و ارباب بلاغت جملگی بر آناند که: «کلامُ علیٍّ دُونَ کَلَامِ الْخَالِقِ وَ فَوْقَ کَلامِ الْمَخْلُوقینِ».
30)دشمنان سیاسی، نظامی و مانند آن را سرکوب میکرد؛ ولی بیآبرو نمیکرد؛ تنها دنیا را با سه طلاق از یکسو و پوشیدن جامهای آن چنان و کفشی این چنین، بیآبرو کرد: «لَقَدْ رَقَّعْتُ مِدْرَعَتِی هَذِهِ حَتَّی اسْتَحْیَیْتُ مِنْ رَاقِعِهَا».
برگرفته از بیانات حضرت آیت الله جوادی آملی(دامت برکاته)
آری، اگر کسی یکی از این صفات که فقط قطره ای از دریای بی کران صفات وجودی ایشان است را برای خود یا دیگری (به غیر از حضرت رسول اکرم ص) ادعا کند، هم خود و هم موصوف له را رسوای دو عالم کرده است...